کد مطلب:90449 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

پرواپیشه و رعایت سکوت











«ان صمت لم یغمه صمته»

واژه ها

غم: با تشدید كه در فارسی، با تخفیف استعمال می شود به معنای اندوه است.

«الغم، ستر الشی ء و منه الغمام: «ثم لا یكن امركم علیكم غمه» ای كربه.»:

غم به معنای پوشیدن و از همین معنا است كلمه ی غمام، یعنی ابری كه فضا را می پوشاند و غمه، كرب و بلا و حزنی است كه دل می پوشاند.

صمت: سكوت و خاموشی است و با كلمه ی سكوت، این فرق را دارد كه سكوت مختص به ترك كلام است، یعنی خاموشی از گفتار، ولی صمت اعم از ترك سخن و غیره است در مقابل ذكر.

[صفحه 499]

ترجمه: یعنی پرواپیشه اگر در جایی سكوت اختیار كند، این خموشی او را به اندوه نمی كشد و محزون نمی گردد.

شرح: این خموشی به جهت سلب قدرت نیست، تا در فقدان آن ناراحت باشد، بلكه انجام وظیفه گاهی در سكوت و گاهی در سخن گفتن است. اگر مصلحت در سخن گفتن باشد از سخن گفتن به موقع باكی ندارد و خوف او را فرانمی گیرد و اگر صلاح در سكوت باشد، خموشی اختیار می كند و اندوه و حزن بر او عارض نمی شود، اما انسان وظیفه ناشناس كه به پر حرفی عادت كرده است، اگر در جایی نتواند پرحرفی كند خموشی را برای خود نقصی می بیند و از فقدان آن محزون می گردد.

ابوبكر بن عیاش گوید: چهار تن از پادشاهان، در جایی اجتماع نمودند آنها عبارت بودند از پادشاهان هند، چین، كسری، قیصر. یكی از آنها گفت: من از گفتارم، در پاره ای از اوقات پشیمانم، ولی از سكوت هرگز پشیمانی ندارم. دومی گفت: هرگاه سخن بگویم، سخن مالك من می شود، اما در وقت خموشی من بر سخن حكومت دارم. سومی گفت: در شگفتم از كسی كه از سخن زیان می بیند، ولی از سكوت ضرری به او نمی رسد و در عین حال سخن را بر سكوت ترجیح می دهد. چهارم گفت: هر چه را كه در سینه نهفته و به زبان نیاورده ام، بیشتر به آن قدرت دارم، تا آنچه گفته ام.

كوتاه سخن آنكه خموشی، آفتی نیست كه انسان از آن بیمناك باشد و برعكس سخن گفتن، گاهی چنان عوارض نامطلوب، در پی دارد كه خروج از ورطه ی آن دشوار و گاهی به مرگ انسان منتهی می شود.

[صفحه 500]


صفحه 499، 500.